ما دو ماه پیش اینجارو اجاره کردیم از ی زنو شوهر پایین کسی نبود خانومه گفت پایین مادرمه که تابستون نیست دو ماه دیگ میاد الان مادرشونو اوردن در واحد پایینو باز میزارن وقتی دارن حرف میزنن انگار داد میزنن تلوزیون تا ته زیاد میکنن یکی چرخ گوشتیو روشن کرده یکیشون همزمان جاروبرقی میکشه حرف میرنه روزی چند بار عروسا و پسرا و نوه ها و دخترا و دامادا میان انگار پایین مجلسه نوه ها با لگد میزنن تو در پایین اصلا ی وضعیتیه گفتن نداره سر و صدا و همهمه انگار تو حموم عمومیه چون توکرایه تخفیف داد رومون نمیشه چیزی بگیم شاید خودش میدونیت چ وصعی میخان درست کنن ک تخفیف داد الان همه با هم رفتن تن و بدنمون میلرزه ک الان دوباره میان سر و صدا واقعا وحشتناکه😭😭😭😭😭
دیگه وقت غیر فعال کردن مکانیسم ماشه و فعال کردن مکانیسم خشخاش تریاک و شیره و چایی شیرین هست🤍🪐
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
ما توی ساختمونی زندگی میکنیم که هفت هشت تا واحد بچه دارن بعد از ظهرها که میشه از ساعت ۴ چه زمستون چه تابستون اینا بچههاشونو میفرستن توی محوطه محوطه که دارم میگم یه ذره جاها فکر نکنید چند کیلومتر دوچرخه سواری و فوتبال و داد و هوا رو جیغ هر چقدررم که آبو باز میکنن حیاط و گلی میکنن و کثافت کاری اینا به کنار درم ۲۴ ساعت باز میذارم در مجتمع را چند بار تا الان دزد اومده بعدشم که میان خونه ساعت ۱۰ شب این بچهها تو خونه بدو بدو میکنن بدو بدو میکنن هم طبقه پایین هم طبقه بالا هم همسایه دیوار به دیوارمون یعنی فکر کن من دارم با چه قاطرهایی توی یه ساختمون زندگی میکنم
خیلی وضعیت من افتضاحه خونه قبلیمون هر چقدر آدمای با فرهنگ و با شخصیتی بودن صدا از در و دیوار نمیاومد اینجا بد یعنی یک وضعیت داغونیه که خدا میدونه هر واحدم سه تا چهار تا بچه دارند بچهها را عصر که میشه میندازن از تو خونهها بیرون میگن برو تو محوطه هر کاری دلت میخواد بکنی بکن
پولتو بگیر و برو دنبال خونه بگرد. به خاطر عدم انتقالی شغلی یه زمانی با دوستم مستاجر شدیم. صابخونه م یه خانم مطلقه اراکی بود و واقعا خسیس و رند و کثیف بود من و دوستم به خاطر دسترسی خوب موندیم اونجا
خونه داغون بود هود و گاز و حمام و آشپزخونه را با هزینه خودمون همون اول کار تعمیر کردیم و پول زیادی شد پس نداد و کولی بازی درآورد اجاره هم خیلی بالاتر از حد متعارف گرفت و چند بار تندی کرد و همش سکوت آخرش بین قرارداد سوم از دستش با دل شکسته رفتیم هر چند بعد از ما یه خاله بیزنسی به جامون رفت و حسابی اذیتش کرد اما من و دوستم خیلی رنج کشیدیم یک ماه گشتیم دنبال خونه جدید و خیلی هم ضرر مالی کردیم اما ارزش داشت
به اندازه هزار بار مدیر ساختمان اعلام کرده یعنی ببینی چه توهینهایی تو گروه ساختمون میذارند دیشب که عملا یکیشون برگشته بود میگفت بچه زاییدید برای توی راه پلهها یعنی این حرف خیلی زشته باورت نمیشه دوباره از صبح بچههاشونو انداختن توی راهروها
با شماره ناشناس عصو گروه شووو فحشای بد بد بنویسسس بلکه دلت اروم شه😂
خخخ
فحش که نه من اصلاً کلاً اهل فحش دادن نیستم ولی یک بار واقعاً یه حرفی زدم توی گروه که اگر مادراشون یک ذره شخصیت داشتن دیگه بچههاشونو توی راهرو نمیفرستادن گفتم بچه هر کسی فقط برای خودش عزیزه بچههای شما برای ماها عزیز نیستند سر و صداشونو خودتون تو خونههاتون تحمل بکنید بقیه موظف نیستن سر و صدای بچههای شما را تحمل بکنن هیچ علاقهای هم به بچههاتون ندارن یعنی اگه یه ذره شخصیت داشتن دیگه بچههاشونو مثل خیلی ببخشید گله گوسفندا رها نمیکردن توی کوچه