تو تاپیک های قبلم هست
دو هفته قبل شوهرم گفت جمع کن برو
بچمو هم ازم گرفت
هشت سال سر هرزه بازی هاش دعوا داشتیم
بهم میگفت روانی و متوهم منم افتادم دنبالش که ببینم با کی تو رابطست و در نهایت ناباوری گوشی دومشو پیدا کردم اختلافمون خیلی شدید شد
منم مهریه گذاشتم اجرا ولی تو خونش موندم دو هفته قبل دیگه گفت جمع کن برو بچمو هم ازم گرفت
دو هفته هی به خواهراش زنگ و التماس که بچمو دو ساعت بیارید ببینم اما نیاوردن
منم رفتم توکوچه مامانش داد و بیداد کردم ابروشونو بردن اما الان خیلی پشیمونم که ابروی شوهرمو بردم
هر چند که طلاقمون صد در صدا
ولی چرا آنقدر عذاب وجدان گرفتم