شوهرم زنگ زد گفت فلان تاریخ باشه چطوره منم گفتم باشه پس همون تاریخ گفت اوکی پس من به بزرگترا بگم اونا هم زنگ بزنن به بابات صحبتاشون رو بکنن ، ولی اصلا خبری نشد ازشون شوهرمم میگه خبر ندارم چرا زنگ نزدن
حالا ی زنگ اینقدر سخته که تکلیف مشخص بشه اخه نه نوبت ارایشگاه زدم هنوز نه لباس هیچچچچ نمیدونم چرا اینجور میکنن😐