واقعا من نباید به این دنیا میومدم با خاهر برادرم ۱۵ سال فاصله سنی دارم وقتی میدونست این شوهر ول میکنه میره هر چند وقت یه بار وقتی خرجشونو نمیده وقتی میگیررتش ب باد کتک وقتی بچه ننس وقتی تو فقر مطلق بودن اخه چرا من باید اضافه شمدیگه خودش تعریف میکرد سر تو حامله بودم هیچی نبود بخورم نون و هندونه میخوردم الانم ده ساله جدا شدن دیگه انقدر روح و روانم داغون شده ففط میخوام بمیرم بابام به ادم بی سواد که حتی خودشم نمیتونه جمع کنه واقعا واقعا من نباید میومدم اگ خبرم ب دنیا نمیومدم زندگیشون با الان خیلی فرق داشت حتی زود تر میتونست طلاق بگیره و شاید ازدواج میکرد