پسرای خانواده خیلی باهاشون اوکی بودم و مرکز توجه همشون بودم ولی اگه کسی جز اونا بود کلا محل نمیدادم بهشون و اینم بگم به شدت آدم شیطونی هستم و خیلی کرم میریزم
حواسم پی درس و پیشرفت خودم بود
حتی با همون پسرای خانواده هم خط قرمز هایی داشتم
به خودم زیاد میرسیدم استایل های مختلف سرسنگین ولی از نظر بقیه شیک بود
احترام همه رو نگر میداشتم
برای خودم وقت میزاشتم کتاب تفریح طبیعت و...
کارایی بود که به صورت ناخودآگاه انجام میدادم و همینا پسر مورد علاقمو جذبم کرد