مخصوصا اگر فرد مقابل خودخواه باشه همه چیو دوست داشته باشه مال خودش باشه
اولای رابطه حرف زدیم قرار بر این بود که توافقی اگه شد اون بیاد شهر ما الان چیه؟ سر حرفی که زده نیست و میگه بمیرمم نمیام شهر شما من اینجا آشنا دارم میتونم کارامو راحتپیش ببرم مناینجا زمین دارم فلان دارمبیسار دارم شهر شما معلومنیست دو روز دیگه از کشور جدا شه امنیت ندارم من فلان ندارم من تو دوست آشنا میخوای چیکار اصل کاری منم با زبون بی زبونی میگه اگه این رابطه رو میخوای باید بیای اینجا این حرفو به خودشم میزنم میگه نهههه ذهنییتتو باید عوض کنی خودم عوضش میکنم زن نباید کار کنه اگه کار کنه وقتی بچه آورد فلان میشه بیسار میشه ینی واقعا روی واقعیه این آدمو الان دارممیبینم و واقعا متاسفم برا خودم
از هر صدتاش یکیش جور میشه ، اصولا هم دختر میره شهر پسر برای زندگی مخصوصا ک اگ پسره کارو بارش اونجا باشه دیگ نمیتونه اون اعتبارو جای دیگ به دس بیاره خیلی طول میکشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حتی سر سوزن به مناعتماد نداره کهمیگه بیا ببخش میترسه چص تا زمینی کا از ننه بابا بهش رسیده ازش بگیرم نمیدونه اصلا من با همچین آدمی ازدواج نمیکنم تو سطحمننیست