ده سال بود که با شوهرم زندگی کردم و مثه روز برام روشن بود که خیانت میکنه اما هیچ وقت نمیذاشت من بتونم کاری کنم .الان یسال که ازش جدا زندگی میکنم چون دیگه واقعا خسته شده بودم ، گفتم تو خودت میدونی به کی میخوای چی و ثابت کنی این بود که برا همیشه از زندگیم انداختمش بیرون ،بعد ۷ _۸ ماه پرینت موبایلشو گیر اوردم دیدم اووووووه چه خبره ی ۷، ۸ نفری تو استین داره .تو این مدت هیچ کاری نکردم بخودم گفتم مگه نمیدونستی گور باباش بشین زندگیتو کن اما متاسفانه این فکر تو مخم که بااااید ی کاری کنم
یهو یادم افتاد که برم ببینم شماره اش به نام خودشه یا خودم ، دیدم عهههه چه جالب هیچ کدوم به یاد نداریم که شماره اش به نام منه ، منم رعتم پرینت سه ماه و گرفتم .