چقدر عوضین
مادرشوهر منم همینه تو بدترین شرایط متلک میندازه
موقع جنگ نزدیک خونمون را زدند و من رفته بودم خونه مادرم شوهرمم چند روز نبود. مادرشوهرم هی اصرار کرد برم خونش دو ساعت اونجا بودم همه کارا را انداخت گردن من صدبار هم گفت خدا از بی خانمانی نجاتتون بده. انگار ما تو جوب زندگی میکنیم. حالا خونه ما از خونه اون خیلی بهتره