زمانی که برف میومد از مدرسه برمیگشتیم و اون موقعا بابام تعطیل میکردن میومد خونه و مامانم زرشک پلو و مرغ درست میکرد
میومدم خونه بابام برفای حیاطو تا ورودی پارو کرده بود و یه مسیر درست کرده بود
ناوردون همسایه قندیل بسته بود زیبا بود مثل الماس
و از شدت سرما پاهای یخ زدمو میچسبوندم به بخاری🥹🥹🤣🥲🥲🥲