مادرشوهرم نزدیک دوهفتس اومده خونمون با برادرشوهرم کلا بخور و بخوابه حتی یه استکان از جلو خودش جمع نمیکنه اینجا از بس گرمه زیاد نمیشه بیرونشون برد ولی همه جاهای دیدنی رو هفته اول بردمشون اگه تو خونه هم باشن مدام رو مخ من راه میره و دخالت میکنه برادرشوهرمم ۱۳سالشه انگار نه انگار خونه آپارتمانیه مثل اسب میدوعه و توپ بازی میکنه شوهرمم هرچی میگه هیچ فایده ای نداره من واقعا خسته شدم از این رفتارا از طرفی اصلا انگار قصد رفتن ندارن هی میگن برای فلان روز بلیط بگیرم باز اون روز نمیگیره میگه یه روز دیگه ارزونتره منم هزینه بلیطشون رو ندارم ک خودم بخام بگیرم واقعا دیگه کم آوردم کنترل همه چی از دستم در رفته توقع داره هر روز ببرمشون بیرون و گشت و گذار ..چقدر بده یه نفر حد و حدود خودشو ندونه حتی اگه مادر خودمم بود همینو میگفتم
نمیدونم چیکار کنم فقط برن