من و همسرم ۱ ساله آشنا شدیم
۱۱ ماهش عالی
هم محبت خودش و هم خانواده اش زیاد بود به من
۱ ماه ۱ماه و نیم آخیر چالش بینمون پیش اومد
نزدیک عروسیمونم هست...
اکثرا دعوا داشتیم
و ایراد این بود که همسرم نمیومد حرف بزنه تا حل بشه....
با کم محلی و قهر... میخواست درست کنه منو
هرچی با زبون خوش حرف میزدم کنایه میزد و...
دیگه متاسفانه خانواده امم متوجه شده بودن ...
مامانم گفت اینجوری بری سر ۱ سال برگشتی !
اگه نتونید الان حرف بزنید ماهم صد تا چالش داریم حرف میزنیم
و نمیشه مثل ماتم زده ها باشی که ...
ما اینجوری نمیزاریم بری...
قشنگ داشت به جدایی میرسید اونم نزدیک عروسی
همسر من حرف نمی زد مثل آدم
مامانم گفت چه وضعیه ، اینجوری بری برگشتی
خب الان حل کنید
گفت یا خودت حرف میزنی و حل میکنی یا من مودب باهاش حرف میزنم