دخترخالم چندوقت پیش به یه سری از اعضای فامیل گفت میخان برن مسافرت اگر کسی میخاد همراهیشون کنه.
من توی گروه فامیل ازش گلگی کردم که ما که توی غم ها کنار همیم روا بود برای شادیم توی گروهی که همه حضور دارن اعلام میکردین نه فقط به یه سری بگید.همه ی اونایی که مثل من بی خبر بودن هم تایید کردن که کار درستی نکرده.
بهم جواب داد مگه تو رفتی مشهد به همه اطلاع دادی.من با خواهرم و مادرم رفتم گفتم چه ربطی داره تو توی جمع فامیل گفتی من با خونواده خودم رفتم با سه تا بچه هم زحمت بودم که بخام همه رو خبر کنم.یه احترام میزاشتی به کل فامیل من نمیومدم تازه مسافرت بودم.
برای تولد پسراشم نرفته بودم شاغل بودم اصلا توی این وادیا هم نبودم حقیقتش اون زمان سنم کمتر بود اونم برای به دنیا اومدن دوقلوهام نیومد.
حالا فامیل رو دعوت کرده.من ازش ناراحتم که به کنایه گفت مگه تو رفتی مشهد همه رو مطلع کردی.کلا طرز رفتارش بچه گانه بود و از عمد میخواست تفرقه بندازه توی فامیل که انگار من دستشو رو کردم.چون ازوناس که با گرگ دنبه میخوره با چوپان گریه میکنه.با این حال من چون حفظ ظاهر میکنه همیشه خوبم باهاش
به نظرتون مهمونیش برم؟
از طرفی بچه های من سیستم ایمنی بدنشون اومده پایین دائما مریضن.اونجا برن بغل به بغلن دائم.