خستم کرده یعنی واااقعا خسته شدم از دستش
مثلا دیروز دو بار رفته خونه باباش یه ساعت دو ساعت نشسته تنهاییی
امروز صبحم بیرون برگشت من داشتم صبحونه میخوردم باباش حیاط بود ککار داشت تو یه ساختمونیم
اومد فور از فرصت استفاده کرد رفت پیش مامانش مثلا بگه بابام نیست الان مامی تنهاست برم گفت میرم طبقه پایین ۱ دقیقه طول نگشید برگشت گفتم چرا برگشتی گفت مامانم خونه نبود نمیدونم چحرفی داره باهاش دلش میخواد وقتی تنهاست بره پیشش
بخدا نمیگم نره اما رفتنای شوهرم خیلی زیاده والا منمی هفته بود نرفته بودمخونه مامانم وقتی اون رفت فورا اماده شدم گفت کجا گفتم منم میرمپیش مامانم والااااا