منو به اجبار فرستادن تجربی همون سال اول خودمو کشتم گریه جیغ زاری رشتمو عوض نکردن ۵ تا تجدید آوردم ترسیدم نگفتم گذشت برای امسال بازم تجدید آورد روی هم شد ۹ تا تجدیدی با سال پیش دارم امتحانشون میدم دیگه نمیکشم بخدا خستم اینقدر افسوس میخورم کسایی رو میبینم که رفتن رشتهی مورد علاقشون کارم هر روز توی مهر میشه جیغ و گریه سعی کردن انرژی مثبت بدم به خودم که تو میتونی به دانشگاه فکر کن سعی کردم یه انگیزه الکی بیارم نشد که نشد خستم واقعا خستم دیگه نمیکشم دارم میمیرم ارزو میکنم جرعت داشتم فرار میکردم از این خونه واقعا نمیکشم منو بردن قلم چی هیچی نمیفهمم تمام تراز هام پایینه هنوز تجدیدی های خودم مونده گیر یه پدرمادر افتادم که میخوان آرزوهای خودشونو توی من تحمیل کنن هیچی نمیفهمن منو همش تحت فشار قرار میدن کل تابستون داشتم درس میخوندم باورتون شاید نشه حتی اجازه بیرون رفتن با دوستامم ندارم شدم یه مرده متحرک گوشه خونه میترسم شیمی باز بیوفتم فردا زیست دارم هیچی از زیست نمیفهمم نه علاقه دارم نه فهمشو دوباره تجدید میشم و ایندفعه باز بیوفتم همونارو مامانم قراره ابرومو تو کل فامیل ببره قسم میخورم دیگه نمیکشم یکم دیگه ادامه پیدا کنه خودکشی میکنم دیگه هیچ انگیزهای ندارم کل روزم توی یه اتاق خالی تنها انگیزم گوشیه جز اون هیچی نیست...عاشق طراحی لباسم کلی ایده دارم ولی مگه خانوادهی من فهم و شعور دارن که علاقهی من چی بوده؟ نه:))) کاش زندگیم زودتر تموم بشه از همچی متنفرم نه انگیزهای دارم نه چیزی شدم یه افسرده مرده متحرک گوشه خونه با ۹ تا تجدیدی تا الان ۳ تاشو دادم از پس زیست برنمیام تروخدا کمکم کنید شرایط مشاور رفتن ندارم نمیزارن
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
عزمزمه اینهمه تایپ کردم مشکلم اینه نمیکشم علاقه ندارم به تجربی بزور منو بردن اینقدر گریه و جیغ عوضش نکردن با ۹ تا تجدیدی موندم چیکار کنم فردا هم باز تجدید میارم اگه قبول نشم
خب علاقه نداری ولی الان کاری میتونی کنی جز درس خوندن؟بعدم تو بخوای تغییر رشته بدی میکشنت مگه چجوری ...
عزیزم درک نمیکنی خانواده من بدتر از تصورتن من حتی سر غذا خوردنم بهم گیر میدن چه برسه سر درس اینقدر پافشاری کردم که دیگه خسته شدم نمیفهمن حالیشون نمیشه نه اجازه بیرون رفتن دارم نه اجازه خندیدن هیچی شاید باورت نشه ولی بابام حتی سر یه خندیدن جلوی همه بهم سیلی زد انتظار داری چیکار کنم واقعا؟
دختر من که با علاقه رفت این رشته سال دوازدهم کم آورده بود فقط میگفت زودتر تموم بشه الان هم که منتظر ...
عزیزم امیدوارم موفق باشه من نه منو بزور فرستادن بزور بردن ثبت نام کردن بدون اینکه بدونم آخر سرم میخواستن مجبورم کنن ترک تحصیل کنم واقعا گیر کردم این وسط