آخه مگه زندانی هستی که نتونی بیرون بری
اون دعواهایی که سربیرون رفتن بپامیشه منظور از بیرون یه جاهای دیگست که خودت میدونی کجاهارو میگم
اول پرسیدم سالم زندگی کردن سخته بخاطرهمین بود
منکه نمیشناسمت .. اگه جاهایی میری که جای خوبی نیست بنظرم حق داری ازدواج نکنی..خیلی هم داری درحق اون دخترفرضی لطف میکنی که ازدواج نمیکنی
ولی اگه منظورت بیرون رفتن عادیه هیچ دختری انقدر دیوانه نیست که بگه نرو
اگرم توی آشنایی دیدی اینطور دیوانه هست خب مجبورنیستی ازدواج کنی یه عاقل پیداکن
درمورد توجه هم اگه دوسش داشته باشی چرا نباید توجه کنی؟اگه دوسش نداری و نمیخوای توجه کنی هم بازم لطف میکنی ازدواج نمیکنی
تمام