دختره هم درسشو شروع کرده بود داشت لیسانس میخوند به پسر عمم میگفت یه ترمشو پاس کردم بقیش مونده بوده ...
شوهرعمه منم گفت من برای هر۳ تاپسرم باید خونه بخرم ندارم که ۳ تا تو محل خودمون بخرم
نگینم که هم درس میخونه هم شاغله نزدیک مادرش باشه بهترهخونه ما همیشه برادرشوهراش با شورتک نشستن راحت نیست هم خودش معذب میشه هم بچه های من
و همون اسلامشهر یه ۴۰ متری ۱۵ سال ساخت گرفت براشون.
بنام پسرشم نکرد عروسشون قهر کرد که خونه مگه مال ما نیست خب فقط منته اگه مال ماست بنام ما باشه سه دونگ سه دونگ
شوهرعمم هم گفت من هدیه پدرشدنش انشالله میزنم بنام خودش