2777
2789
عنوان

خواهر شوهرم مثل سگ ترسیده

1454 بازدید | 60 پست

یه سری با شوهرم دعوام شده بود 

خانوادش و خانوادم اومدن مثلا آشتی بدن 

مادرش یهویی بلند شد به مادرم گفت 

خاک تو سرت با این جهازی که دخترت دادی 

توقع چی داری باید جهاز شاهانه میدادی 

بعدش رفت سمت مادرم وایساد بالا سر مادرم 

شروع کرد زدن منم رفتم بهش گفتم برو کنار 

حمله کرد بهم منم نفهمیدم چیشد مثل چی زدمش 

موهاشو کشیدم زورش بهم نرسید 

شوکه شد فقط وایساد و منم زدمش 

از اون ور خواهرشوهرم و شوهرم حمله کردن 

ول نکردم مادر شوهرم رو 

آخرش ولش کردم 

الان شکایت کردم از همشون 

مادرشوهرم زنگ زده میگه تو رو خدا شکایتت رو‌

از دخترم پس بگیر به نظرتون چیکار کنم 

همین که برگی از درخت نمیفته دلم بهت گرمه خدا ❤️❤️نینی سایتی ها رو دوست دارم ❤️ اگه نظر منفی بزاری جوابتو نمیدم متاسفم ولی با انرژی بد همراه نمیشم 🌸🌸 آقایون درخواست دوستی ندن متعهد و متاهل هستم 💍

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خدا همتون‌ رو شفا بده

این چه وضع اعصابه؟ 

حالم از دلار بهم میخوره، از ریال بیشتر...گور پدر این زندگی، گور پدر هرکی که به ما ظلم کرد...تاوان بدهند یا ندهند چه فرقی به حال ما میکند؟؟؟ما خواهیم مُرد و همه آرزوهایمان را به گور خواهیم برد...اما خدایا یادت باشد ما تو را ندیدیم اما پرستیدیم، تو ما را دیدی اما انگار شتر دیدی ندیدی...ما را در این زندگی نکبت بار میان این لاشخورها و کفتارها و کرکس ها تنها رها کردی...ما فقط یکبار فرصت زندگی داشتیم که نشد، جبران نمی شود، تمام شد...یارب حساب نیست نگو بندگی نکرد، این بنده زنده بود ولی زندگی نکرد... (مجید کریمیان) 

👏👏👏👏

داستان پند آموز: دو دوست به نامهای جعفر میرزا و حشمت خان، با هم قصد سفر کردند. اندکی که از روستا دور شدند، حشمت خان یک درخت را به جعفر میرزا نشان داد و گفت: بیا برویم زیر آن درخت و ناهار بخوریم. جعفر میرزا هم قبول کرد و با هم به زیر آن درخت رفتند و نشستند و ناهار خوردند.

یعنی اونا با اینکه کتک خوردن ولی ازت شکایت نکردن فقط شما شکایت کردی؟؟؟

کردن ولی من ضرب و جرح زیاد داشتم 

همین که برگی از درخت نمیفته دلم بهت گرمه خدا ❤️❤️نینی سایتی ها رو دوست دارم ❤️ اگه نظر منفی بزاری جوابتو نمیدم متاسفم ولی با انرژی بد همراه نمیشم 🌸🌸 آقایون درخواست دوستی ندن متعهد و متاهل هستم 💍

😂😂😂افرین

خانوم مترجم و تاجر بین‌المللی هستم👩🏽‍💼🌍✨                        عاشق حیوانات🐾🐎 وجترین هستم CEO انواع سالادهای مختلف دنیا | Fluent in 6 languages Fluent in vibes:)            

این خانواده رو از کجا پیدا کردی که حرمت مادر نگه نمیدارن؟؟ 

همه چی خیلی افتضاح بود

❤️ اگر میخوای خودتو بشناسی به خوبی نگاه کن که عاشق چه کسانی هستی و از چه کسانی متنفری، هر ادمی کپی کوچکی از معشوقه هاش میشه ❤️.تمام زندگیم این بود = محبت حضرت علی (ع)❤️زندگی خوب رو سلمان داشت که همه چی رو رها کرد و رفت به دامن علی پناهنده شد، زندگی خوب رو "جُوون" داشت، برده ی سیاهی که احتمالا باورش نمیشد "امیری حسین و نعم الامیر"  ی که با شوق فریاد زد تا ابد با اشک و سوز تکرار بشه، زندگی خوب رو "بشر بن حارث" داشت که گذر امام کاظم(ع) به دم خونه اش خورد و از مجلس رقص و شراب، به مقامات عالی رسید، زندگی خوب رو اون شاهزاده ی رومی داشت که به شیرینی عشقی که تو قلبش حس کرد، ناشناس بین برده ها و کنیز ها رفت و توی شرایط سخت زندگی کرد ....توی این دنیا زندگی خوب فقط برای کسایی بود که طالعشون به امامشون گره خورده بود  ❤️یا مبدل السیئات بالحسنات... طالع من رو هم به امام زمانم گره بزن ❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792