منو شوهرم کلا رابطه خوبی داریم ولی شوخی زیاد میکنه.بعضی شوخیهاش خیلی منو میرنجونه. امروز دیگه گریم گرفت یعنی حس کردم داره در قالب شوخی حرفشو میزنه
اولش سر سن و سال بهم گفت تو ۳۷ سالته الان.درصورتی که۳۵ هم نشدم هنوز
بعد هی من اصرار اون انکار. در اومد گفت ۲۷ سالت بوده من اومدم خواستگاریت در صورتی که ۲۵ سالم بود
دیگه اصرار نکردم بگم ۲۵ سالم بوده گفتم تو اصلا بگو سی سال که چی مثلا گفت ترشیده بودیا خندهه میکرد
منم گفتم من اون موقع که جای خود. تا همین الانم اگه مجرد بودم مطمئناً خواستگارای خوب و زیادی داشتم
مثل فک و فامیل شما نبودم افتخارات عمرم شوهر کردن باشه
اون همینجور شوخی کرد و رفت سر کار ولی دلم خیلی شکست
الان اومد محلش ندادم
شما بودید چیکار میکردین
چی میگفتین
دید ناراحتم گفت چی شده چرا ناراحتی؟ من چیزی نگفتم