ها من برام یه اتفاقی افتاده نمیدونم برا شما افتاده یا نه ولی اگه تجربه مشابهی داشبچه تید لطفا بگید
من یع روز که ساعت گذاشتم صبح از خواب پاشم دیدم خواهر کوچوکیم یهو بالا سرمه سرش داد زدم گفتم اینجا چی کار میکنی نمیگی میترسم یهو بالا سرم ببینمت بعد گفت بیا با هم بازی کنیم منم گفتم الان میام دهنت و سرویس میکنم ابجیم رو صندلی میز تحریر نشسته بود بعد از. اتاق خارج شدم تا برم نتم مامانمو وصل کنم و پشماممم ریخت چیزی که، دیدم دیدم ابجیم بغل مامانم خوابه خروپف هم میکنه با خودم فکر کردم خونه ما جوری نبود که ابجیم تو، اون، مسیر بدوعه و بره اتاق
پس اون، کی بود، باهاش حرف میزدم، همین، که این فکرارو میکرردم اومدم اتاق دیدم هیچکی نیست
از خواهرم پرسیدم گفتم شاید کرم ریخته ولی اون خواب بودع
و گفت من نبـودم به هرکی گفتم باور نکردو مسخرم کرد