اعتیادم داره وضع مالیشم خوب نیست مامانمو دق داده خستمون کرده از وقتی یادمه دعوا و بحث بوده ی مدت خیلی طولانی از بابم متنفر بودم اما چند سالیه خوب شدم اما وقتی مامانم حرف میزنه حسرتاشو میبینم قلبم میسوزه اخه از خونه پدریم شانس نداره الان گفتم طلاق بگیر میگه برم پیش زن بابا چیکار کی خرجمو بده نمیدونم چیکار کنم خوب منم متاهلم دوس ندارم خونواده همسرم این چیزارو بفهمن ک بگم مامانم بیاد پیش خودم خیلی غصه میخورم