سعی میکنم عزیزِ دلم
واقعا داشتم به مامانم میگفتم دوستان نی نی سایت پیگیر هستند و دعا میکنند.ادم چقدر دلش آروم میشه...انگار خدا داره با زبون اونا باهات حرف میزنه.
چقدر خوبه آدم هایی هستند که بدون هیچ گونه نفع و ...برات صادقانه دعا میکنند.
میدونی در دنیایِ حقیقی حتی ۱ نفر حالم رو نپرسید:)
کسایی که دوستشون داشتم ،براشون ی زمانی وقت گذاشتم...فک میکردم ی روز به دردم بخورند :)
البته من که این حال تجربه کردم چندتا چیز فهمیدم
هیچ موقع کسی رو قضاوت نکنم!
مادر بزرگم همیشه منو مامانم میدید ناراحت میشد...همیشه وقتی فا ل چیزی میگرفتم از سرگرمی ی نشونه هابی ازش میدیدم...خلاصه هم دوسم داشت هم ناراحت بود... همیشه میگفتم این چه وضعی هست منم پدر ندارم ولی حسودی نمکینم...اون روز برق ها رفته بودن ماشاالله از ساعت ۳ ظهر تا شب ۱۰
همسایه تو تراس با دختر و نوه اش بود...میخندیدن
من دلم بدجور گرفت نکه به اونا حسودی کنما به حال خودم...
مادربزرگم ۶۰ ساله برا مادر ندیدش گریه میکرد منم میگفتم آخه یعنی چی(البته همه میگن)...بعد متوجه شدم طفلک با هر خوشی با هر نعمت با هر نفس چه عذابی میکشه
همش میگه مامانم بود ...
خیلی برام تجربه عجیبی بود البته که کامل درست نشدم فقط دلم به مهربون بودن خدا گرمه
خوشحالم دوستان دارم که منو ندیده دعا میکنند با زبانی باهاش گناه نکردم.
مرسی که بیادم هستی
لطفاً منو فراموش نکن ❤️
چیزی برا جبران محبتت ندارم فقط امیدوارم خدایِ مهربون به هرچی میخوای آمین بگه