ی خواستگار داره که داره خودشو به ابو اتیش میزنه ک زووتر ازدواج گنه باهاش رفنار تو خونه خیلی بده اصلا به مادرم احترام نمیزاره امروز با مادرم دعواش شد ک زنگ بزن اونا بیان و بخاطر این حرفش عصبی شدم گفتم اونا باید زنگ بزنن مثل دریده ها تو حیاط بود شروع کرد ب من فحش دادن که صدا میره به همسایه بغلی نه ابرو براش مهمه نه ما جلو همه خانواده ایستاده نمیدونم این دیونه چ مرگشه واقعا به خاطر طرفه یا جادو شده به حرف هیچکدوممون گوش نمیده متنفرم ازش
دقیق نمیدونم شاید دو سالی بشه ک باهمن اخه ابن حیوون هیچی گوش نمیده و حالیش نیس میگه هیچی مهر نمیخوام ...
حتما با ارومی تو فرصت مناسب باهاش صحبت کنید و اگاهش کنید فقط اینکه با برخورد بد و اینا نباشه که بدتر زده بشه از شما و یا اصلا بهش بگید برای اینکه ازدواج بهتری داشته باشی بیا بریم پیش مشاور و اگه شد ببریدش پیش مشاور و جریان رو توضیح بدین