خلاصه بگم من داخل هتل کار میکنم من کارم رو در حد عالی انجام میدم که معلوم جلو همه تشکر ازم کرده بخاطر همین دشمن زیاد پیدا کردم در حد این که با اشک رفتم یه قسمت دیگه حالا اون قسمت هم نمی ذارن من کار کنم میگن توهم باید مثل ما تمام بشینی کارهای ساده رو انجام بدی یا این که میریم زیرابتو میزنیم منم اگر کار نکردم احساس میکنم پولم حرام هست معاونمون خیلی ادم مومن و خدا ترسی هست همیشه تو جلسه ها میگه از خدا بترسیم کارتون رو درست انجام بدین حالا میخوام بگم فردا بهش که از همه پرسنل ها از خدا و میترسم و تو هرچقدر بهشون حرف بزنی فایده نداره و جریان رو کامل بهش بگم همکارها میگن که چرا اینقدر از تو تشکر میکنه و کارگر نمونه هستی نمیدونم چکار کنم توراخدا بگین فردا چی بگم