چطور ذهنتون رو آروم کردید؟ چطور از اون آدم و شهرش و هرچیزی که مربوط بهش هست عبور کردید و آدم سابق شدید؟
نمیتونم فراموش کنم متاسفانه
کلا چون آلزایمر دارم یادم نمی‌مونه و مرور نمی کنم
فراموش نکردم ونخواهم کرد🙂
فراموش ک نشده ...فقط ی گوشه ای خوابیدن
آدمهای بدتری وارد زندگی م شدن بدیهای وحشتناک تری دیدم
و کوچیک ها رو فراموش کردم
فراموش که نمیشن ...
انقدر ددگیری های جدید میان تو ذهن آدم دیکه اونا کمرنگ میشن یکم ولی خب هستن ..
فراموش نکردم تا دوباره زخم نخورم
گناه اذیت شدن هام هم گردن همون آدم هایی که بار اول زخم زدن ...
تنها خوبی کینه ای بودن همینه که فرصت آسیب دوباره صفر میکنه
اتفاق که نه اما بدی هایی ک ازطرف یسری افراد شده بهم یا زخم زبون ها...مثلا کسی ک شب عروسیمون میخواست ب کشتن مون بده ک عقده ی زنش بخوابه ..یاکسایی ک توبارداری بهم استرس دارن روزای زایمانم بهم فشار روانی وارد کردن وباعث شدن شیر جوش بخوره بچم....بچم رشدش دیر بود زخم زد ینفر البته الان خوبه بچم..هیچکدوم فراموش نمیشن.......اینم بگم توی همه ی اینا شوهرم برام مث کوه بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
