2777
2789

قبل ازدواجم با یکی تو رابطه بودم 

بکارت و این حرفا براش مهم بود و خیلییییم هم بد دل و شکاک بود اصلا یه ادم روانی روانی بود

من اصلا دوسش نداشتم و از سر اجبار که اره ابروتو میبرم همه جا اگه باهام نباشی خون ب پا میکنم و فلان

خلاصه یه روز گف بیا بریم برگه بکارت بگیریم گفت ن 

قرار نیست باهات ازدواج کنم دوستم نداره چ لزومی داره برات بگیرم

خانوادش منو میشناختن 

این بیشرف فکر کردمن .....ندارم

جلو خانوادش جلو باباششس زنگ زده به من گوشیو گذاشت رو بلند گو گفت یعنی نمیخای برگه بگیریم؟ گفت ن خودتم بکشی ن من برگه میگیرم ن زنت میشم جلو باباش داد میزد و میگفت میبینین چه جن*ده ای این دختره پر*ده نداره و .....

باباشم سیر فحشم کرد و گوشیو روم قطع کرد

اون روز شکستم و پا رو همه چی گذاشتم گفتم هیچ غلطی نمیکنه و بلاکش کردم از همه جا

ولی بیشرف زنگ زده بود ب بابام همه چیو گفته بود..

هر وقت وضعیت مالیم به ثبات رسید وضعیت روانیم هم به ثبات می‌رسه و نرمال رفتار خواهم کرد...  

*گفتم نه قراره نیست ازدواج کنم باهات و دوستم ندارم

اشتباه تایپی بود

هر وقت وضعیت مالیم به ثبات رسید وضعیت روانیم هم به ثبات می‌رسه و نرمال رفتار خواهم کرد...  

چه عوضی 

" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... "  (سهراب سپهری)

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز