داداشم ی مدل زندگیش رو براه نیست و خواهرم ی مدل دیگه .. از دستم کاری برنمیاد .. غصه ی مادرم هم ب کنار ..
خودمم دغدغه دارم تو زندگیم ولی ب روم نمیارم
اما اینا از ناراحتی هاشون بهم میگن یا ب خودشون حق میدن منو ناراحت کنن چون انگار فقط اینا دغدغه دارن
وای دختر تو منی یا من توعم
تاپیک هام هست احریا
خیلی اینجوری بودم اما به مرور متوجه شدم بخش اعظمی از سرنوشت ادما با افکار و تصمیمات و اعمال خودشون رقم میخوره و دیگه خیلی کمتر ذهنم درگیرشون میشه
یه چیز بگم خلاصت کنم اینقدر یک عمر غصه خوردم که فهمیدم ام اس گرفتم بسه یا بازم بگم
من نابود شدم دیگه از دست خانوادم و بیشتر شوهرم
کسی هم برا تو غصه میخوره
منم خیلی غصه خانوادم رو میخوردم خیلییی ولی خب از یه جایی دیدم اصلا به حرفا و پیشنهادها و راهکارای من توجه نمیکنن یا دیدم بعضی جاها واقعا کاری از دستم برنمیاد سپردم به خدا و دیگه فکر و خیال نکردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
