۱۷ ۲۸ سالشه و دوست مجازیمه
یک هفتس یه چشمش خونه یه چشماش اشک بخاطر دوری از دوستاش
دیروز صبح پرواز داشتن رفتن آلمان با خانواده برای همیشه
انقدری گریه زاری میکنه ک واقعا کلافمون کرده
خدایا خسته شدم انقدر بخاطر مسائل مالی و پول گریه کردم لطفا یدونه از این مهاجرتا نصیبم کن تا از ته دل زجه بزنم پلیز😑🤣
انقدری ذهنم فقیره که وقتی گفت دارم میرم از تهران فکر کردم نهایتا میخواد بره کرج 🦦🤣
دختره ی ساده.. الان باید خوشحااااال باشییییی ن گریه واای