باز باهاش میمونی ؟
خودشم اعتراف میکنه
مثلا میگه چند ساله با مادرش حرف نمیزنه
چون مادره برادر بزرگش رو (یعنی بچه اولش رو) بیشتر دوست داشته
حتی تعریف میکنه فقط با خانواده هم خونه هست و تنها با خواهرش حرف میزنه
بعد ازش میپرسم چرا؟
میگه چون پدر مادرم هر پولی دستشون میاد میدن به برادرم به من اعتماد ندارن با اینکه من همه کاراشونو قدیم انجام دادم
این آدم به نظرتون یکم سرد نیست؟
مگه میشه با پدر مادرش حرف نزنه؟
اینا دلیل محکمی نیست نه؟