منم ازپسرعمم جداشدم بهش میگفتم من وبیاببر دادگاهی جایی میگفت من نمیتونم خودت برو یامیگفت وقت نهارمه نمیتونم بعدم که خطشو عوض کرد😔ایناهمه یک گوشه ازرفتاراشم نبود
ارث مامانمو کشید بالاو رفت
چه خونه خوب وبزرگی داشتیم تازه ساخته بودیم حتی زمینم ازمامانم بود😔الان یک خونه نداریم بریم خرجمونم مادربزرگم میده الان😔
اصلانمیتونم اومدنشو بپذیرم