داغون نباشه جانم
والا هرچی بچه های خوابگاه رو دیدم که چهارتا چهارتا دوست پسر داشتن، شوهر و زندگی بهتری دارن چون اخلاق و رگ خواب پسرا رو فهمیدن. من نمیگم « رابطه» داسته باشین میگم کمی به روز باشین و با پسرا حشر و نشر کنین تا اخلاقشون دستتون بیاد و انتخاب آگاهانه داسته باشین. تو خونه نشستن و آفتاب مهتاب ندیدن، مال دهه ۵۰ و ۶۰ هست، خیلیاشون هم الان کلی مسئله دارن.
برو سر کار خواهر، دریچه های نور به قلب و زندگیت باز میشه. گور ودر فک و فامیل و خونواده. از اول، از نو شروع کن. اینقدر آدم جلو راهت سبز میشن، بعد روابط اجتماعی درست رو یاد میگیری و درنهایت با یه آدم درست حسابی زندگی رو تا همیشه سپری میکنی. فقط که اصلا عجله نکن. بزار روال زندگی آرام آرام تو رو جلو ببره.
شماها که جدا میشین واقعا شجاع هستین، چون میدونین با تمام مشکلاتی که سر راه هست چجوری سر بلند کنین و ادامه بدین. بخدا من همچین جراتی چون شما ندارم. به حرمت این شجاعت خودتون، باید که خوشبخت و سفیدبخت بشین.