من با مادرشوهرم زندگی میکنم
۶ ماهه عروسی کردم نزدیک ۵ ماهه ناخواسته حامله شدم
از دوماه بعد عروسی مداوم مادرشوهرم اذیتم میکنه به خانوادم فوش میده جرعت ندارم یذره غذا اضافه درست کنم دو روز غر میزنه جرعت ندارم برم سر یخچال اخماش میره تو هم
بچها بخدا هر روز عذابم میده سر چیزای الکی
شوهرم مرد خوبیه ولی چون همه چیو زدن به نامش حق اعتراض نداره وگرنه همه چیو ازش میگیرن پشت منه ولی نمیتونه جدا بشه😢
الان دیروز باز دعوامون شد حالا من تصمیممو گرفتم برم خونه بابام میگم شاید جرعت پیدا کرد همه چیو پس بده جدا شه ولی انگار مال و اموال براش مهم تره تا من و بچش میگه برو دیگه نمیام دنبالت یه وکالتم بهم بده دخترم به دنیا اومد بیارمش پیش خودم میخواد طلاقم بده
بچها من روز اول باهاش شرط کردم که با خانوادش زندگی نمیکنم ولی بعد عقد زد زیر همه چی
الان من چیکار کنم هنو نرفتم خونه بابام منتظرم راضیش کنم ببرتم😔بنظرتون راه درست چیه
بخدا هم باباش هم مامانش همش حرف میزنن بهم