یه همسایه داشتم با اون که بهش رو نمیدادم هر چیزی که فکر کنید میومد از من میخواست لباس برای نوه اش که اومده بود مهمونی،پرتقال،شکلات،گردنبند طلا،حتی یه شب اومد گفت اگر شام برنج گذاشتی یه بشقاب بده ببرم برای پسرم چون غذای نونی نمیخوره،یه بارم گفت چرا قرمه سبزی پختی برا من نیاوردی
بوش منو دیوونه کرده بود
ولی عجیبترینش یه شب اومد گفت سفیداب داری مهمونمون از شهرستان اومده رفته حموم سفیداب میخواد
آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم فضولی،ببخشیدشما تونستید شوهرتون جلب کنید؟گاهی به یادتون میفتم
مرسی از لطفت که به یادمی عزیز...نه هنوز ولد چموش این ور اون وره ننش که مرد بعد 10 ماه با باباش دعواش شد و اومد پیش خالش یه روز خالش زنگ زد و گفت که آره بیا 10 تا سکه بگیر و برو میخواد زن بگیره کار کنه نمیتونه منم قبول نکردم اونم رفت پشت سرشم نگاه نکرد...هنوز که هنوزه روش زیاده...