خالم میگفت یه همسایه افغانی داشتیم
یه روز اومد زنگ درو زد لباساشو داد اتو بزنم میگفت ۵ ۶ فقط شلوار بود🤣
خودم
رفتم لباس قرض گرفتم برا عروسی
هروقت یادم میوفته دوس دارم زمین و گاز بزنم
هیچکس هیچی بهم نگه هااااا هیییچکس به من هیچی نگه خودم میدونم
یه بار همسایمون اومد گفت پیاز داری گفتم شرمنده تموم کردم،گفت پس پول بده برم بخرم
خیلی خنده داره😂🤦
ابشون قطع شد اومد خونمون حموم کرد
همسایه. ی ما قرض نگرفت .... گوشت فرستادگفت چرخ کن🙄
همسایمون پیاز میگرفت سیب زمینی پیک نیک چی بگم منم که انقدر بدم میومد...اما مادرم میداد...با همه ی اینا اون کجاست؟تو تهران ما توی اسلامشهر...
لگ خواهرم برای دخترش😐
لباس
تخم مرغ
نون
گوجه
عوضش واسم کلی سبزی خوردن و البالو گیلاس باغشون میاره کوفته دلمه آش بزارن سهمم رو میاره. خیلی مهربونه
ژیلت
جوراب مردونه
و زود پز ..چون نمیشناختمشون عجیب بود
اینایی که الان میگین عجیبه برای دهه شصتی ها خاطره است
