2777
2789

مریض بود رفتم خونش کمکش کنم ساعت ۹ صبح

گفتم سوپ مرغ و برنج درست کنم دیدم خودشم مرغ دراورده از فریزر گفتم شما استراحت کن من میپزم تا رفتم دستمو بشورم و بیام دیدم یه پیاز کوچیک خورد کرده درشت درشت مرغا رو هم اضافش کرده یعنی حتی پیازم سرخ نکرده از عجله🫤 ادویه مرغا رو زدم و گذاشتم یکمی تفت بخورن اب پر کردم که بعد اضاف کنم یهو داد کشید نه الان زوده بزار بپزن اب نریز. خلاصه ابو بعد ربع ساعت ریختم و درشو گذاشتم رفتم اتاقشو جارو کشیدم و تروتمیز کردم برنج خیسوندم تا مشغول گوشی شدم دیدم رفته خودش برنجا رو ریخته تو اب مرغا😐 گفت اینطور بهتره هی هم بهم گفت اب چقد زیاد ریختی اینطور نمیپزه 

گفتم خب نذاشتی ابش بره هنوز مرغت نپخته هی مثلا نصیحتم میکرد اب زیاد ریختی مرغا نپخته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کلا مادرشوهرا میخوان بگن عقل کلن و تو همه چی استادن من یه بار خواستم کمکش کنم هی میگف اینکارا کن اونکارا کن الان اینو بزار الان اونو بردار منم عصبی شدم گفتم اگه قراره من آشپزی کنم خب برید بیرون بزارین کارمو انجام بدم اگرم میخوای شما انجام بده من برم بیرون لال شد رفت یه گوشه نشست

والا جلو پسراش خودشو میزنه به مریضی

خب اگه خودش رو به مریضی زده زیاد درگیر نشو بزار خودش کارهاش رو بکنه شما فقط حضور داشته باش .

اگه ناخواسته با حرفهام دلی شکسته عذر خواهی میکنم

نرو عزیزم ، من آنقدر آدم مهربونی ام خدااااا برسرم خیلی دلسوزی،  ننه شوهرم مریض بود رفتم کاراشو کردم براس غذا درست کردم آخرشم پاچه منو گرفت ، دیگه به هیچ عنوان کمکش نمی کنم ، خونه اش هم نمیرم  

تقصیر منه کا قوم الظالمین رو آدم حساب کردم 

به هیچ کسی هیچ کمکی نکنید ، فقط به فکر خودتون باشید و تمام ، اون لق ننه شوهر با کل خانوادش

 حالا که امضای منو خوندی برام یه صلوات بفرست مهربون😊 اگه نظرت مخالف نظر منه لطفا منو ریپ نزن هموطن😊 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز