وقتایی که شوهرم قراره روز استراحتش باشه میشه روز استرس من☹️
واسه روزای تعطیلش برنامه میچینه که بریم خونه خانوادش.
جمعه پیش بردتم خونه مادرش و شبم مجبور شدم بمونم.
این هفته هم پیشنهاد خونه خواهرشو میده.
نمیفهمم چرا باید برم خونه کسی که حتی حال برادرزادشو نمیپرسه؟
من به درک،عروسم و مسلماً ندیدنم براشون مهم نیست.بچه برادرشون چی؟
وقتی دوری رو انتخاب کردن من چرا باید به زور برم خونشون؟
حالا این جمعه هم باید کلنجار برم که نمیخوام بی دعوت جایی برم.😒
شورای حل اختلاف ودادگاه خانوادهنظرات رو رو کنن
مجبور نیستی اختیار خودتم نداری؟
توهم یه روز هفته تعیین کن هی بری خونه خانوادت که ببینه چه حسی داره نیومد توهم نرو
برو کلی هم بخور
باور کن من مامانم به زور میبرتم خونه خالم و دختر خالم
بعد این دخترخالم یه عنیه پیشدست نمیزاره واسم و اینا
ولی باز من خودم میرم برمیدارم و میخورم
وقتی قراره برم چرا دمق باشم و اعصاب خودمو خورد کنم
مثل چی میخورم و میگم من فقط رفتم اینجا که بخورم
حالا تو هم خواهر شوهرت حال و احوال نمیکنه به جهنم
دست وپاتو ک نبستن ببرن یه زن اختیار نداره از خودش؟؟
بگو نمیام
هر هفته میری بچه رو هم می‌بری دیگه انتظار داری توی طول هفته هم هی زنگ بزنن حال بچه رو بپرسن؟
به نظرم توقع اضافه داری زنگ نزدن شون هیچ معنی بدی نمی‌ده ولی داری تفسیر منفی می‌کنی
اگه ازشون خوشت نمیاد دنبال یه حرف قانع کننده تر بگرد که بتونی با شوهرت مطرح کنی و یا مشکل رو حل کنین یا رفت و آمد رو کم کنین
رفتار توهین آمیز دارن؟ حرف منفی میزنن ؟ دخالت میکنن ؟
مشکل رو درست شناسایی نکنی شوهرت هم حرفت رو نمی خونه
شرط بذار بگو یک هفته خونه خانواده من یک هفته خونه خانواده تو
میدونی داستان چیه
اینه که اصلا نمیخوان رفت و آمد کنن.این زوری منو میبره.
بعد شوهرم که خواهرش یا کلا خانوادشو میبینه، مهمونی زورکی رو زهرمارم میکنه.
هی بچه رو دعوا میکنه.غر میزنه،انگار پسر ۷ سالس.
واسه همین حالم از رفت و آمد با خانواده شوهرم‌بد میشه
