2777
2789

شوهرم بعد ده سال میخواد از خونه مادرش بریم خونه خودمون، خونمون مسکن مهر هست و بیرون شهره ،دیشب با کلی اخم و قیافه به من میگه اونجا میری تنها باید بشینی تو خونه و حوصله ات سر میره و منم فقط میشه جای خوابم من میدونم داره دق میکنه که داریم از اونجا میریم و اینا بهونه هاشه بعد میگه یه سال دیگه صبر کن همینجا تو شهر یه جای بزرگ و خوب کرایه میکنم به نظرتون چیکار کنم خونوادش خیلی اعصابمو خرد کردن از طرفی شوهرم همین الان با من رفتارش سرد و عوض شده اشغال عوضی

گناه من سادگی بود .

بندنافشو قیچی کنو برو 

ماهم عاشق بچه ایم ولی به رو خودمون نمیاریم که جلو بقیه وانمود کنیم خودمون نمیخوایم البته خدام به رو خودش نمیاره که ما عاشق بچه ایم. انتظار از درد دندان بدتره انتظارازکندن جان بدتره..

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یعنی تنهایی برم ?

نه برو خونه جدید پنتطر نمون خونه کرایه کنه دروع میگه زمان میخواد تاعادت کنه ازشون بکنه

ماهم عاشق بچه ایم ولی به رو خودمون نمیاریم که جلو بقیه وانمود کنیم خودمون نمیخوایم البته خدام به رو خودش نمیاره که ما عاشق بچه ایم. انتظار از درد دندان بدتره انتظارازکندن جان بدتره..
به نظرم برید خونه خودتون ولی اینو با دعوا بهش نگو بگو بعد یه سال یا بیشتر هر وقت تونستیم خونه بهتر م ...

الان هروقت ازش سوال میپرسم به زور جواب منو میده داره دق میکنه از پیش مادرش داره میره ،ولی ما تا چندین سال دیگه نمیتونیم خونه دیگه ایی بخریم

گناه من سادگی بود .
الان هروقت ازش سوال میپرسم به زور جواب منو میده داره دق میکنه از پیش مادرش داره میره ،ولی ما تا چندی ...

دیگه هر وقت بخواهید جدا بشید یه مدت همین مشکلو دارید ولی به مرور بهتر میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792