حدودا یکماه پیش بین شوهرم و دامادشون که پسر عمش هم هست یه اختلاف کوچولو پیش اومدخیلیی کوچیک..درحدی که به نظر من خودش حل میشد اگر دبگران دخالت نمیکردن
بعد شوهر من سه سال از دامادشون بزرگتره
ادامش تو کامنتا میگم
بوگو
هرموقع ما میرفتیم اونجا دامادشون سرشو میکرد تو گوشیش و اصلا سرشو بالا نمیاورد بعد مادرشوهرم ب شوهرم میگفت چرا نمیری جلو دست بدی بهش سلام کنی
شوهرم میگف اولا من بزرگترم دوما وقتی اون به مننگاهم نمیکنه من برم جلو دستمو دراز کنم
اصلا دخالت نکن.
لابد مادر شوهرت دخالت کرده و طبق معمول یا جانب داماد رو گرفته یا پسرش و گند زده
لطفا تاپیک اخرمنم ببینید ☹️☹️
هی چندمرتبه گفت..شوهرم بهش گف مامان انقدر نگو بین ما دخالت نکن...دارم حوصله میکنماا
جالبه مادرشوهرم تو خلوت هم نمیگفت تو جمع جلو بقیه هی انگشتشو میکرد تو بازو شوهرم ک سلام کن بهش
به نظرم تو دخالت نکن بزار اینا خودشون مشکلو حل کنن
گذشت تا شب اخر که رفتیم اونجا از راه نرسیده یهو گف سلام کن شوهر منم عصبانی شد تقریبا بلند گفت مامان انقدر نگو اون از من کوجیکتره من بهش سلام نمیکنم
گذشت و از فرداش دامادشون استوریییی پشت استوریی که شما واسه ما زورتون میاره و یه سری استوریایی که بی احترامی توش کرده بود گذاشت
دوروز بعد مادرشوهرم زنگ زد ب من ک اره خواهرشوهرت زنگ زده و گریههه که چرا داداش اینجور میکنه
ناگفته نمونه خواهرشوهر من همیشه هروقت چیزی علیهش باشه گریه شو راه میندازه
گفتم والا من نمیدونم به پسرتون بگین..هی گفت نه تو بگو سلام کن
گفتم شما استوریای فلانی رو دیدین چقدر توهین کرده اینا هیچی نیس؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
