من سه تا دارم دوتا از بچه هام با فاصله سنی کم بود
سومی بعد از ۷سال بود
عزیزم بخدا دیگه خسته شدم از بس گریه کردم با هیشکی نمیتونم حرف بزنم بین دوراهی موندم میدونم اگه بخوام نگه دارم خودم از پا درمیام بخدا راهی تیمارستان میشم الان الکی با شوهرم دعوام شد گفتم تو مقصر بودی من اینجور شدم دوست دارم به همه بپرم یک ماهه تو خونمون همه افسرده شدیم از یه طرف هم از سقط میترسم از تقاصی که بعدش بدم
عزیزم میشه راهنمایم کنی افسردگیتون در چه حد بود من اصلا خواب ندارم از همه بدم میاد همش فکرای بد میاد برام احساس میکنم خیلی بدبختم اطرافیانم همه فهمیدن حالم خیلی بده زنگ میزنن حالم بپرسن عصبی میشم فکر میکنم دارن بهم ترحم میکنن شما دارو استفاذه کردین زمان افسردگیتون
باورکنین خودتون و نجات میدی استارتر!! من فقط ی شب خواب دیدم باردارم خدامیدونه نعره میزدم توی خواب!! این قدرگریه کردم ودااادزده بودم که گلوم می سوخت وقتی بیدارشده بودم!! دل تون و ی دل کنین!! خداکمک تون میکنه شک نکنین!! این دنیاهمیشه تقاص ه!! صدقه بدین و به نیازمندی کمک کنین!! شمابایدمادری کنین براش!! این شرایط من میبینم.......
من قبل بارداری آسنترا مصرف میکردم ولی وقتی فهمیدم دیگه قطش کردم ولی احساس میکنم بعد زایمان باز باید مصرف کنم منم کلی فکرای منفی میومد تو ذهنم استرس و تپش قلب داشتم ولی تو ماه چهار و پنج بهتر شدم من قرآن میخونم آرومم میکنه
کاش خدا خودش راه درستو جلوم میزاشت کاش خدا خودش کمکم میکرد من خیلی استرسی هستم خیلی از جنگ میترسم چون جای نظامی هم زندگی میکنم ای خدا همش میگم اگه موقع زایمان جنگ شدید باشه چکار کنم این فکرا منو داغون کرده فردا وقت روانپزشک دارم برم ببینم چی میگه بخدا اون روز رفتم بهداشت خانمه کارمند بهداشت که حالمو دید گفت کاش همون اول مینداختیش
بنده خدا مادرت چه گناهی داره
به خودت مسلط باش
شرایطت که از من بدتر نیست
من یک بچه کوچیک داشتم مادرم تازه فوت کرده بود حال روحیم داغون بود، باردار شدم اونم دوقلو بدون هیچ کمکی
اگر بدونی اون نه ما من چی کشیدم گریه ات میگیره، حالت تهوع شدیدی داشتم که باعث شد تا ماه پنجم ۷ کیلو کم کنم، سردرد و سرگیجه وحشتناک، بی حسی شدید و...تا از جام بلند میشدم چشمام سیاهی می‌رفت پرت میشدم رو زمین، تو خونه همش چهار دست و پا راه میرفتم ،تنها کمکم هم پسر ۵ ساله ام بود
همش دعا دعا میکردم یکی از قل ها قبل از به دنیا اومدن از بین بره، وقتی هم دنیا اومدند یکیشون رفت تو دستگاه تا وقتی ندیده بودمش تو دلم همش غر میزدم که چرا ۳ تا؟
اما وقتی دیدمش واقعاااااا عاشقش شدم و مهرش شدیدا به دلم افتاد
تو هم توکلت به خدا باشه و ناراحت نباش وقتی به دنیا بیاد مهرش شدیدا به دلت میفته
خدا خاسته بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
