از چیا گذر کردیم چیا کشیدیم چیا سرمون اومد
چقدر تنها بودیم دوتایی دور بری هامون رو شناختیم
بی پول شد ورشکسته شد آواره شدیم از نو ساختیم همش یه کلمه حرفه ولی خیلی خیلی خاطرات دوری بنظر میرسن
چقدر خوب خانواده هامون خودشونو نشون دادن الان هردومون همزمان میگیم الویت همسرم
چون دیدیم حتی روزای بیچارگیمون چقدر بی کسیم
چه ضربه ها که بهمون نزدن حتی پدر مادرا مون
اون موقع فهمیدیم هیچکس ارزش نداره خودمونو براش اذیت کنیم باهم ساختیم