حالا ی خلاصه بگم که شاید باورت هم نشه
بابای من ب طلبکار آدرس داده بود و خودشم آورده بودش دم در خونمون که با شوهرم درگیر بشن
شوهرمو تهدید می‌کردن که پلیس میاریم برات
وسط زمستون بخاری رو کندن بردن که اذیتمون کنن
بابااااااممممم این کارو کرد...
الان بخدا قسم بابام همه چیشو از دست داد مامانم طلاق گرفت رفت رسما آواره شده بابام الان در خونم رو میزنه باز نمیکنم
البته این یک نمونه از کارای بابامه فقط
بابات عین پدر ومادر منن...
خدا لعنتشون کنه
البته من از شوهر هم شانس نیاوردم
بابام بخاطر منافع خودش منو به زوووور شوهر داد
شوهرم از بابام آشغال تر
خانواده شوهرم ازشوهرم و بابام بدتر
با یه بچه خواستم برگردم، بابام گفت حق نداری بچه تو بیاری!!!
هم مادرمو هم پدرمو از ته دلم نفرین کردم
و. گفتم کاسه گدایی دست بگیرین
دوماه بعد پدرم تصادف کرد ومرد
و. مادرم دارو ندارشو از دست داد
هنوزم این زن آدم نشده...
اسی منم مث تو بودم با این تفاوت ک خانواده شوهرم و خانواده خودم پشتم بودن
۲۱ سال از ازدواجمون میگذره
منم اون موقع ۱۹ سالم بود که عقدکردم ۲۵ ساله بودم ک عروسی کردم
همسرم هرچی کار میکرد پیشرفت نداشتیم اینقدر شغل عوض کرد ....اونقدر دوری و سختی کشیدیم
تا اینکه مجبورش کردم گواهینامه پایه یک بگیره بعداز اون الهی شکر سختیا تموم شد و وارد یه کارخونه ی بزرگ شد با حقوق و مزایای خوب الان ۱۱ ساله ک اونجاس
خونه ساختیم با حمایت خانواده هامون
خواهرشوهرم و مامانم خیلی حمایت کردن
برادرشوهرم و داداشم
همه دست ب دست هم دادن تا زندگی ما به همین قشنگی پیش رفت
الهی شکر میکنم سختیا همه گذشت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
