میدونی گاهی ماها میدونیم که راه اشتباهه، اما میخوایم اون رو از دیگری بشنویم!!
بهش میگن " باج عاطفی دادن " تو درواقع ترور عاطفی شدی!! به نقطه ضعف عاطفی تو شلیک شده و کشته شدی و نیاز داری یه نفر اون کالبد رو دوباره به زندگی برگردونه...
یا همونجا کِرم بزنه!!
قسمت دارک ماجرا اینه که شلیک کننده از این پایان آگاه بوده اما شما نه!!!
ببین معمولا آدمها دهه بیست زندگی فرصت آزمون و خطا دارن و حسِ تجربیاتِ شخصی که ممکنه برای هر کدوم متفاوت باشه دارن، شما حتی به ۲۰ هم نرسیدی!!
ولی اون آقا در دهه ۴۰ !! اون در پایدارترین حالت ممکن در زندگیش هست و نباید اجازه میداد این وابستگی پیش بیاد!! پس عملا در یه تله هستی!! اون گرگ مهربون یه بچه بازه!! پدوفیله !! حالا شما میتونی اسم خوشگل براش انتخاب کنی!!
ماها از مریخ نیومدیم!! ماهم به اشتباه در سنین تنش وابسته میشدیم و میدونم چه بده!! اما این که تو داری میری یه بیراهه از پیش تعیین شدست!! تو یه طعمه ایی برای اون چروکیده آشغال!!!
تصمیم با خودته...