2777
2789
عنوان

بعد از طلاق

| مشاهده متن کامل بحث + 2090 بازدید | 122 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی تقلا کردم و خواهش کردم که بزارین باهاش زندگی کنم اما اونا منو زندانی کردن داخل خونه و گوشیمو از ...

خوب شاید دلیلی داشتن که اینقد پافشاری میکردن رو طلاق بنظر من گوش بده بحرفشون

شما شخصیت قویی داری ولی من اصلا قوی نیستم و با کوچکترین مشکل از پا درمیارممن دوستش داشتم و میخاستم ز ...

نه ، واقعیت این هست که من هم چندان قوی نیستم، اما شرایطم هم با شما فرق داشت...به نظرم با این چیزهایی که میگید ، می تونی برگردی. ببین آدم زمانی میخواد از یه زندگی بره که می‌دونه چیز خوبی تو اون زندگی در انتظارش نیست ، حتی من با وجود اختلافات فراوانی که داشتم، تو زمان جدایی ، باز از طلاق به شدت می ترسیدم، کاملا هم مطمئن نبودم، الان بعد از گذر هفت. هشت سال میگم، کارم درست بوده، اما اون زمان اینطوری نبود ، شما حتما باید ببینی مشکلاتی که با همسرت داشتی در چه حدی هست، اگر میتونی باهاش کنار بیای و باهم حلشون کنید، حتما برو، من می‌دونم از اونایی هستی که با رفتارت کاری می‌کنی که پدر و مادرت رو وارد مسائل خانوادگیت میکنی، از اون دخترای به شدت وابسته ای...برو و اگر مشکل هم داشتی سعی کن خانواده تو درگیر نکنید..اگر امکانش هست البته🌱✨

✨با یاد بهرام بیضایی بزرگ، اسم فامیل خویش را از ایشان وام گرفتم✨زنی هستم در آستانه ی چهل سالگی✨اگر کمتر از سی سال دارید سعی کنید با من وارد بحث نشید. مرسی از شما😉از سال نود و شش اینجام✨
اصلا طرف میخواد شما رو

زمانیکه عقد بودیم همسر سابقم ندار بود و نیاز به وام ازدواجیم داشت پدرم میخاست وام برا خودش بالا بکشه و بهش نمی‌داد همسرم پیله کرد که وام میخاد و اگر وام نباشه منو نمیخاد بابامم گفت من وام نمیدم به بهونه جهاز میخاست بالا بکشه تا اینکه به بزرگترها کشید و بزرگترها پا درمیونی کردم بازم چیزیو حل نکرد تا اینکه همسر سابقم نسبت بهم سرد شد البته رفتار بابام هم رفتار درستی نبود همش بهش بی محلی میکرد بهش احترام نمیباشد جوری شده بود که ماهی یکبار می اومد درحد نیم ساعت و می‌رفت و من همیشه میرفتم پیشش تا بتونیم همدیگه رو ببینیم به جایی رسید که گفت دیگه نمیخامت دوهفته نه اون از من خبر داشت و نه من بعد دوهفته اومد سمتم که آشتی کنیم بابام این وسط گفت اگر نیاد خونه من نمیزارم شما باهم آشتی کنید تا جاییکه نمیزاشت من از خونه برم بیرون تا مبادا همدیگه رو ببینیم تا اینکه اینو بهش گفتم و با اسرار زیاد اومد خونه و بابام شروع کرد دعواش کرد که چرا دوهفته زنتو ول کرده بودید تو اون حین دستش زخمی شد و بعدش بابام گفت به هیچ وجه نمیزارم باهم بمونی و باید جدا بشی منو میدی لج کردم و بهش گفتم اصلا جدا نمیشم منو با کتک می‌بردن دادگاه ک جدا بشم تا اینکه سریع کاراسو کردن و وکیل گرفتن که زیاد طول نکشه و کل طلاقم توی ۳ هفته انجام شد من بعد اون از پدرم متنفر شدم و هرشب آرزو می‌گرفتم فردا بیدار نشه و خبر مرگش بیاد

اصلا طرف میخواد شما رو

با توجه به داستانی که برات تعریف کردم نمیدونم اون واقعا منو میخاست 

بعضیا بهم میگن اگر میخاستت به خاطر وام آنقدر پیله میکرد که کار به اینجا بکشه یا بهم میگن سریع عروسی می‌گرفت یا ماه عسل میرفتین تا اوضاع از این بهتر نشده باشه 

ولی بعضیام میگندخق با داماده از بس که بابات بده

منم مثل خودت دخالت خانواده ها بدبختمون کردالان منم حال روحیم داغونه

متاسفم عزیزم خیلی ناراحت شدم😔

ولی خوبیش اینکه من اهم گیراست و بعد طلاقم اونی که جدامون کرد یکروز خوش ندید تا الان داره تاوان میده

من وقتی جدا شدم عصبی پرخاشگر شدم الان باقرص اعصاب فقط ارومم هیچ دلخوشی به زندگی ندارم عاشق شوهرم بود ...

منم عصبی شدم تا یکی چیزی بهم بگه سریع میپرم 

انشالله خدا تقاص کارشون ازشون بگیره 

خیر حتی میتونستی رجوع کنیالانم نمی خوادفقط حواست باشه، بخاطر دوست داشتن تنها برنگردی. لازمه مشاور بر ...

نمیدونستم مرسی از راهنماییت 

شما مشاور خوب سراغ دارید ؟

ولی نمیدونم اون میخاد که برگردیم یانه

پس من چی ک با وجود دوتا بچه دارم جدا میشم و روزهای پایانی طلاقه

متاسفم عزیزم اگر می‌دونی هنوز وقت هست و شاید درست بشه برگرد و به همین راحتی اونم با دوتا بچه زندگیتو خراب نکن زندگی بعد طلاق خیلی وحشتناک میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792