2777
2789
عنوان

نگاه هیز دوست شوهرم

1031 بازدید | 57 پست

ما یه تعمیر داشتیم ایشون تو این زمینه کار میکنن شوهرم گفت میگم دوستم بیاد خلاصه اومد یه جوری ام میکرد تابلو شوهرم نمیفهمید چند دفعه دیدم خیری شده به 

ب ا س ن م انقد حالم ازش بهم خورد البته دفعه اولشم نبود خیلی نگران زندگیمم چون همین آقا یه زندگی رو نابود کرده به همین نحو رفته واسه تعمیر بعد رفته هر جا نشسته گفته با زنه اینکارو کردم اونکارو کردم شوهرشم طلاقش داده توروخدا بگید چجوری به همسرم بگم دورشو دیگه خط بکشه بخاطر زندگیمون خیلی آدم خطرناکی همه از از سابقه درخشانش حرف میزنن 

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

خیلی رک بگید نگاه ایشون ناپاکه

یه بار گفتم شوهرم گفت دوستم هیچوقت نگاه بد بهت نمیندازه توهمی شدی قهر کرد

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه بار گفتم شوهرم گفت دوستم هیچوقت نگاه بد بهت نمیندازه توهمی شدی قهر کرد

بگید بدون حضور شما معاشرت کنند چون شما میل ندارید در معرض نگاه بد باشید

سایت از صدا پر است و از حرف خالی...

تو چطور نگاهش رو ب‌اسن‌ت حس کردی؟؟؟بعد وقتی شوهرت هست میاد و میره...قرار نیس برون شوهرت بیاد که

مامان دوتا پسر شیطون بلا🥰درون‌گرا هستم و حوصله بحث و کل کل ندارم درخواست دوستی قبول نمیکنم

چی پوشیدی بودی مگهخودت نباش وقتب اکن میادچادر سر کن رنگی

عزیزم ما کوردیم خب هیج جامون بیرون نیش حتی پامون همیشه جوراب میپوشم

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

تو چطور نگاهش رو ب‌اسن‌ت حس کردی؟؟؟بعد وقتی شوهرت هست میاد و میره...قرار نیس برون شوهرت بیاد که

یهو برگشتم دیدم داره نگا میکنه زود نگاشون دزدید .. آخه همون خانومه ام که طلاق دادن شوهرش بوده حتی دس رو قرآن گذاشته هیچوقت وقتی تنها بوده خونشون نرفته

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

میرفتی اتاقی جایی جلو دیدش نباشی


عزیزم خونه تکونی داشتم شوهرم هر دفه میگف بیا فلان میز پیدا کن فلان چیز بده

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

عزیزم ما کوردیم خب هیج جامون بیرون نیش حتی پامون همیشه جوراب میپوشم

خب چ جور باسنت دیده میشده

لطفا دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.خونه به رهن بره و پولم ازاد بشه.دیگه کشش ندارم موهام سفید شد

ماهم تو دوران عقد با دوست شوهرم رفتیم بیرون را می‌زد تو چشمام 

این رفت آمد چند ماهی طول کشید منم هربار به یه بهونه نمی‌رفتم اما اونا ول کن نبودن .

خیلی هوامو داشت بیشتر از زنش. یبار به ناشناس بهم پیام عاشقانه می‌فرستاد به شوهرم گفتم شما کرد به دوستش من رفت آمد رو قطع کردم اونم بازنش به مشکل خورد و طلاق گرفت.زن چندباری با شوهرم تماس گرفت نمی‌دونم چی گف بهش  شوهرم دیگه با دوستش قطع رابطه کرد. 

الان حتی از خیابونی که مغازه اون هست نمیره .

یبار اتفاقی جایی بودیم اون رو دیدم. یه دعوای حسابی کرد که چرا بهش نگاه کردی. 

فقط 1 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
خب چ جور باسنت دیده میشده

 

شما لباس میپوشی از رو لباس معلوم نیس بدنت خب معلومه دیگه 

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

عزیزم خونه تکونی داشتم شوهرم هر دفه میگف بیا فلان میز پیدا کن فلان چیز بده

خب اون لحظه و موقع تعمیر واجب نیست به خونه تکونی ادامه بدی مخصوصا که سابقه درخشان هم داره طرف.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792