یکی از دوستام مشورت کرده نظر میخواست
دوستم مجرده هنوز ازدواج نکرده بیست سال پیش از ی پسری خوشش اومده اونم هنوز ازدواج نکرده
پسره مهندس بوده واسه کار ساختمونی میومده دنبال برادرش شریک بودن خونه اونا رفت و آمد میکرد توی این فاصله دوستم که دوره کنکورش بود ازین پسر خوشش میاد و ی جورایی عشق در لحظه واسش اتفاق میفته ومیبینه پسر مغروره توجهی نداره فقط درگیر کارش هست ولی دوستم شماره تلفن خونه اونو میگیره و شروع میکنه تماس گرفتن و انکار از طرف پسره و بی میلی اون و حتی وقتایی ردش میکرد گوشی تلفن میداد به مادر و خواهراش
خلاصه همین کشمکش باعث شد دوستم یکم سرد بشه و واسه کار به ی شهر دیگه مهاجرت کرد توی این فاصله تک و توک تماس میگرفت و آمار میداذ که کجاست
تا اینکه دو سه سالی سمت پسر نرفت ولی تماس گرفت بعد از سه سال اون گفت به خاطرت تا شهری که زندگی میکنی اومدم به خاطرت واسه کارشناسی ارشد اون شهر اومدم ولی خبری ازت نداشتم
خلاصه دوستم میگفت پسره بهش گفت منو خونت دعوت کن حتی بهش پیشنهاد وقیح ..هم داد ولی دوستم رد کردپسر میگفت باید باهم باشیم ببینم میتونیم باهم باشیم یا نه
الان بیست سال شده اونا هنوز سر این موضوع بحث دارن ارتباط هم بینشون ایجاد نشده فقط هردفعه دوستم پیام میده باهم چت میکنن آخرش به توهین و بلاک میرسه و دوباره چند وقت بعد ..و دوستم میگه هروقت خونه پدرش میره اون پسر میاد سمت خونشون از کجا متوجه میشه نمیدونه ..ولی نگاش نمیکنه
حالا دوستم میگه ب نظرتون پسره میل داره بهش؟اگر داره با این اوصاف تماس و بلاک و توهین چیکار میکنه ..مثله خروس جنگی میمونن