خواب دیدم یپلنگ تو خونمونه
اون پلنگ خیلی عادی و راحت تو خونمون میچرخه بین منو و ابجیم و مادرم
ولی وقتی میره طبقه بالا
با اینکه پدرم خوابه
فقط ب پدرم حمله میکنه
منم وقتی این صحنه رو میبینم انقد آدم بزدلی هم فرار میکنم میرم
بابا مشتی خوردش باباتو کجا فرار میکنی
این چی بود دیدم من دیگه اه
من با پدرم میونه خوبی ندارم اما یلحضه ترس از دست دادنش چنان شوکی بهم وارد کرد ک هنوز قلبم تیر میگشه