شوهرم با هزار زبون بهم گفت که قبول کنم
با زبون خوش
با وعده و وعید
با داد و بیداد
آخرش گفتم باشه اگه سر قولت میمونی و هرماه طلا میخریم باشه
و گفتم تو عقدنامه هم مینویسم که دو سال میشینم فقط
خلاصه این تا اینجا
الان شوهرم شروع به ساخت خونه کرده
داره همه چی رو بهترینشو انتخاب میکنه
فقط صد ملیون دیروز برای درها هزینه کرد
به نظرم از خونه دل نکنه بعد دو سال
خودشم میترسم از همون اول عادت کنه خونمون و خونه باباش یکیه و کلا دیگه نتونم جداش کنم
میخوام بهش بگم پشیمون شدم نمیام بالا
توروخدا بگید با چه سیاستی و چه مدلی بگم که نمیام بالا