فکر میکنم یک دوره اینا هم ع ا دت ماهیانه میشه مغزشون
رفتیم تو سوپری بهش میگم موز داریم میخوای شیر موز درست کنم شیر و بستنی بخر
همونجا جلو یارو بلند بلند میگه چرا دادی بستنی زو بچه ها خوردن نباید میذاشتی ول نمیکرد چپ چپ نگاش کردم میگه چیه گوه خورمو ببندم
یعنی خشکم زد یارو هم چشاش چهارتا شد
اومدم بیرون به حالت قهر ،اومده تو ماشین میگه دست خودم نبود ببخشید و فلان ی لحظه قاطی کردم
یعنی ی قهری باهاش کردم الان تو فکر شام خودشو بچه هاشه گفتم هیچکدوم سمت من نمیاین
پشکل تو سرشونه بعضی وقتا