2777
2789

من همسرم ساعت ۶ میره ۸ شب برمیگرده

جدا از این که همه کارا با منه

واقعا دخترم تو خونه کلافه میشه و الان خیلی سن بدی داره دو سال و هفت ماهشه و خیلی گریه میکنه و بهونه میگیره 

ی روز درمیون میره مهد کودک و بیرون میبرمش 

خیلی تو خودم میریزم و تحمل میکنم 

باید چیکار کنم خودمم روزی یه ساعت دو ساعت باهاش بازی میکنم

دختر منم دوسال و نیمشه

الان داره نقاشی میکشه شاید ببرمش خانه بازی تا باباش بیاد

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من هم دوتا دارم از 7صب تا 10یا 11شب تنهام...

بعداظهر بچه ها تا خیابون میبرم و تمام

خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار می‌کشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله می‌شویم وبی صدا می‌میریم..
درکت میکنم عزیزم من پسرم دو سالشه یه روز در میون میرم پیش مامانم اینا حس میکنم زیاد میرم اما چاره ای ...

منم هفته ای دو روز میرم خونه مامانم البته مامانم فوت کرده 

دختر منم دوسال و نیمشهالان داره نقاشی میکشه شاید ببرمش خانه بازی تا باباش بیاد

من از صبح

نقاشی کشیدیم  دکتر بازی کردیم رفته حموم آب بازی کرده 

مثلا به قول خودش تو آشپزی کمکم کرده :/ الانم یکم خمیر بازی کردیم ولی  بازم کلافه ست

خودمم دانشجو ام کلاس زبان هم میرم همه اینکارارو صبح زود ۶ بیدار میشم و میخونم تا بهونه اینم نگیره

دختر خوب بچه کوچیک داری یه کم به خودت مهلت بده کلاس زبان دیگه کجای کاره اخه 

شوهرت را هم کاریش نداشته باش بچه بزرگ تر شد خود به خود مشکلات حل میشه


شوهر منم همینه 

من نوزاد دارم ولی

برنامه ریزی کن 

یه روز باهم آشپزی کنین مثلا کیک و اینا

یه روز نقاشی

یه روز داستان بخون

یه روز خاله بازی کن

یه روز ببرش پارک 

یه روز خانه بازی 

یاد گرفتم هر اتفاقی که تو زندگیم افتاد رو با اغوش باز بپذیرم چون که با اتفاقایی که افتاد تو زندگیم بزرگ شدم همیشه هر راهیو که رفتم فقط برای بدست اوردن آرامش بود و شاید هنوز خیلی راه هست که باید برای بدست اوردنش برم ولی زندگی اینو بهم یاد داد تو این مسیر اگه هراتفاقی برام افتاد چه خوب وچه بد پا پس نکشم و قوی تر به راهم ادامه بدم. من با این تفکر خوشبختم💛✨برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفر هستند اصلا وقت ندارم چون بسیار سرگرم دوست داشتن کسانی هستم که دوسم دارند🌸و قسم به اون روزی که بعد اون همه سختی بهم گفتی«دیدی مال من شدی»دوستت دارم🩵مامانِ رز🩷

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز