نمیدونه من تو رابطه هستم میترسم بهش بگم از نظر اینکه آسیب روحی ببینه
دو سال و نیم با هم تو رابطه بودیم خیلیییی زیاد تلاش کردم من از نظر مالی ،روحی ،عاطفی همه چی من خیلی بیشتر گذاشتم وسط نه ماه پیش قرار بود بیاد خواستگاری ولی هر بار زد زیر قولش چهار بار قولش رو شکوند
خانواده ش همراهیش نکردن
منم دیگه این آخری ها صبرم تموم شده بود عشقمم کمتر بهم برخورده بود دیگه
الانم باهاش کات کردم دارم با یه آدم جدید آشنا میشم
امروز زنگ زده بهم که من نمیتونم ازت دست بکشم میخوام بیام خواستگاری 🤦🏻♀️درست وقتی که من دیگه از همه چی تا امید و خسته شدم نمیدونم چیکار کنم
خانواده ش خیلی بهم بی محلی کردن من واقعا به غرور و شخصیتم برخورد اصلا دل خوشی ازشون ندارم