اخه عزیز دلم وقتی بابای خودت مهمون هست چرا این کارو میکنی .... هر اتفاقی هم قرار بود بیافته بعد از رفتن پدرت میزاشتی ...من جای شما باشم دو تا کار میکنم یک اس مس می دم به همسرم و میگم امشب بخاطر بابا بیا فردا شب برو که با اینکه دوست ندارم تهدید کنم اما سر بابات اینا جبران میکنم یا به بابام میگه باباش مریض بود باید میرفت پایین پیششون و هیچ پیامی بهش نمی دم اما شاید تا چند روز سنگین باشم باهاش
اصلا باهاش حرف نزن بزار خودش بیاد سمتت اونوقت با سیاست زنونه خودت باهاش حرف بزن و حرفتو به کرسی بنشون
حق داری نگران باشی. اما اگه. میخوای زندگی کنی اونو هم باید بی خیال بشی به نظرم.... من خودم به شوهرم در همین زمینه مشکوکم. اما نه میتونم ثابت کنم نه میتونم با بچه جداشم. بی خیال شدم و اصلا بهش فکر هم نمیکنم. قبلا هر روز دنبال مچ گیری بودم. همش جرو بحث بود. الان دیگه به خودم گفتم همینه که هست. پس بی خیال شدم . البته من چون بچه دارم.
میکنه این کارو باز ...سیگار دیگه تریاک که نیست ..اگر ذاتا سیگاری نباشه از سرش می افته.فقط نزار ازت پنهان کاری کنه ...بزار هر کاری میخواد جلوت بکنه ...اگر تو سیگارشو روشن نکنی اگر کنارش نشینی و فوتبال نبینی یکی دیگه میکنه حواستو خوب جمع کن ..نه زیادی ول نه زیادی کیپ ..به چیزهایی که دوست داره بنظرم احترام بزار
مردها کلا سو استفاده گر هستن ...من شرایط شما رو نمی دونم اما یک توجیهی اکی کن ...و من شوهر شمت رو نمی شناسم اگر حس میکنی بر گرده میره تو قیافه ولش کن ... بیچاره مامانت اینا فکر میکنن بخاطر حضور اونهاست و تت زمانی که پدر و مادرت مهمان هستن موضوع رو کش ندید خواهشا
اگه پدرت رفتن. فردا به شوهرت بگو که تنهایی تا صبح نخوابیدم و خیلی ترسیدم و دیگه این کار رو نکن. با تهدید چیزی درست نمیشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
